فهم درست معناى انتظار ـ که آیا به معناى مترصد بودن است یا حرکت ـ به جواب درست سبب تأخیر در فرج وابسته است. در اینجا دو دیدگاه مطرح است:
دیدگاه نخست: اگر سبب تأخیر در فرج وظهور امام عصر(عج) وانقلاب جهانى فراگیر او را این بدانیم که زمین تا از ظلم وجور پر نشده است، آن حضرت ظهور نخواهد کرد؛ به ناچار «انتظار» مى باید به معناى «مترصد بودن» باشد! از طرفى به روشنى مى دانیم که دامن زدن به ظلم و جور و گسترش دامنه آن، از دیدگاه اسلام جایز نیست.
بر اساس این برداشت، درست نیست که به مقابله با ظلم برخیزیم؛ زیرا چنین مقابله اى دوره غیبت را طولانى تر مى سازد! پس به ناچار باید منتظر بمانیم تا ظلم و جور در زندگى سیاسى، اقتصادى، نظامى وقضایى ما به حدّ کمال برسد و کره زمین از ظلمت ستم پر شود تا امام علیه السلام ظهور کند وانقلاب خود را علیه ستمگران و در حمایت از مظلومان، علنى سازد.
دیدگاه دوم: اگر سبب تأخیر در فرج، عدم وجود یارانى باشد که جامعه و [در گستره اى وسیع تر] دنیا را براى ظهور امام و قیام فراگیر او، آماده سازند و پشتیبان و تکیه گاه انقلاب امام تلقّى شوند، مسأله فرق مى کند.
در اینجا چاره اى جز اقدام وتجهیز وآمادگى وامر به معروف ونهى از منکر، به منظور برپایى اقتدار حق بر روى زمین و حصول فرج به سبب ظهور امام زمان(عج) نیست. در نتیجه، انتظار به معناى «مترصد» بودن نخواهد بود؛ بلکه به معناى حرکت، اقدام وجهاد براى برپایى اقتدار حق است؛ یعنى، مفهومى که مهیّاسازى زمین براى ظهور امام و قیام جهانى او را طلب مى کند.
بنابر چنین برداشتى از ظهور امام «علیه السلام» و تحقّق فرج به دست او، معناى انتظار نیز
از جهت مثبت ومنفى، میان «مترصّد بودن» و«حرکت» در نوسان خواهد بود. هم اکنون براى رسیدن به جواب صحیح، به بررسى این دو دیدگاه خواهیم پرداخت: