1. «پر شدن زمین از ظلم و جور»، به معناى خشکیدن چشمه توحید و عدل در زمین یا باقى نماندن مکانى براى پرستش خدا نیست! چنین چیزى محال و خلاف سنّت هاى الهى است؛ بلکه معناى آن، طغیان و سرکشى قدرت باطل، بر ضدّ حق در نبرد دایمى میان حق و باطل است.
2. ظلم و ستمى که امروزه در گستره عظیمى از زمین بر مستضعفان و بینوایان مى رود و تهاجم وسیعى که علیه ارزش هاى الهى مى شود، شاید در تاریخ کم نظیر باشد!!
آنچه در منطقه بالکان توسّط صرب ها بر ضد مسلمانان بوسنى وهرزگوین گذشت، در تاریخ ظلم و کشتار کمتر نظیر داشته است. صرب ها بارها شکم زنان آبستن را پاره کردند وجنین ها را بیرون کشیدند!! کودکان را به قتل رساندند وسر بریدند وبا سرهاى بریده، پیش چشم پدران ومادرانشان توپ بازى کردند!!
در «چچن» کودکان را سر بریدند وگوشت تنشان را طعمه خوکان ساختند! ستمى که کمونیست ها در دوره حکومت کمونیستى، بر مسلمانان آسیاى میانه روا داشته اند، چنان است که لرزه بر اندام انسان مى اندازد! شکنجه هاى وحشیانه اى که بر مسلمانان در زندان هاى اسرائیل اعمال مى شود، از محدوده بیان بیرون است! برتر و بالاتر از همه اینها، شکنجه ها، زندانى کردن ها و ستم هایى است که در عراق بر مؤمنان به دست پلیس بعثى صدامى در جریان بوده و هیچ تعبیرى از عهده توصیف آن بر نمى آید و…!
آنچه در گوشه گوشه دنیاى اسلام بر مسلمانان مى رود، بسیار وحشتناک و فراتر از ظلم و ستم و «پر شدن زمین از ظلم و جور» است؛ ولى کمتر دیده شده که
افکار عمومى جهان نسبت به این ستم هاى وحشتناک اعتراضى داشته باشند! این بى تفاوتى از همه بدتر وزشت تر ونشانه انحطاط وجدان اخلاقى در جامعه جهانى وفرهنگ مادّى بشر معاصر است.
انحطاط وجدان اخلاقى، نمودِ خطرى است که پیوسته سقوط فرهنگى را در پى دارد و قرآن از آن به «نابودى امّت ها» تعبیر مى کند.
«وجدان» نیاز اصلى واساسى انسان است؛ همان گونه که انسان بدون «امنیت»، «بهداشت و درمان»، «غذا»، «نظام سیاسى» و «علم [و فن آورى]» قادر به ادامه زندگى نیست، به همان سان بدون وجدان، قادر به ادامه حیات نیست و هرگاه سرچشمه هاى وجدان بخشکد، سقوط فرهنگى نتیجه طبیعى این حالت خواهد بود. به تعبیر قرآن پس از سقوط نیز قانون «استبدال»، «تبدیل» و «ارث» بر زندگى بشر حاکم خواهد بود و این، همان حالت قیام جهانى امام عصر«علیه السلام»و برپایى دولت جهانى و فراگیر او است.
3. بر خلاف انتظار برخى، گرایش دنیاى امروز به سمت سقوط نظام هاى سیاسى، نظامى واقتصادى ستمگر است. همه ما چگونگى سقوط اتحاد شوروى را در ظرف چند ماه شاهد بوده ایم. مَثَل چنین کشورهایى، مانند ساختمانى است که از درون پوسیده شده و کسى قادر به نگه دارى آن از ویرانى نیست.
طوفان تغییر، هم اکنون در امریکا ـ یعنى ابرقدرت دنیا ـ وزیدن گرفته واین کشور را در بُعد اقتصادى، امنیتى، اخلاقى و مقبولیّت، دچار زلزله هاى سخت و درهم کوبنده اى کرده است.(1)
نظام جاهلى امروز، شمارش معکوس سقوط وفروپاشى خود را شروع کرده است؛ بنابراین از چنین نظامى، چگونه انتظار جنگ و وحشى گرى بیشترى نداشته باشیم؟!
4. آنچه در قرآن و روایات دیده مى شود، این است که: «امام عصر«علیه السلام» زمین را از عدل وداد پر مى کند، همان گونه که از ظلم وجور پر شده است»(2)؛ نه بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد!
معناى آن، این نیست که امام«علیه السلام» منتظر بماند تا ظلم و فساد بیشتر بشود! بلکه معناى روایت این است که آن حضرت هنگامى که ظهور مى کند، زمین را از عدل و داد آکنده مى سازد و با ظلم و فساد در جامعه مبارزه مى کند، تا جایى که جامعه بشرى، از ظلم و فساد پاک شود؛ همان گونه که در گذشته از ظلم و فساد پر بوده است.
اعمش از ابى وائل روایت کرده که امیرمؤمنان«علیه السلام» درباره حضرت مهدى(عج) فرموده است:
«یخرج على حینِ غفلة من النّاس واِماتة من الحقِّ واظهار من الجور، یفرح لخروجه اَهْلُ السَّماءِ وسکّانها، وَیَمْلأ الارض عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً وجَوْراً»(3)؛
«در هنگامه غفلت مردم، نابودى حق وآشکارى ظلم، [مهدى] خروج مى کند. به سبب این خروج، اهل آسمان و ساکنان آن شادمان مى شوند و زمین را از عدل و داد آکنده مى سازد؛ چنان که از ظلم وجور پر شده باشد».
به نظر مى رسد معناى جمله «پر شدن زمین از ظلم و جور»، این است که ظلم وجور چنان زیاد شود که مردم از آن، فریاد و فغان بردارند. ظلم، نقاب تبلیغاتى
خود را ـ که نزد مردم خوب جلوه مى کرد ـ فروافکند وچهره حقیقى اش را آشکار سازد! این تشکیلات و نظام ها در تحقّق آنچه مردم را بدان وعده مى دادند ـ رفاه، آسایش و امنیّت ـ شکست مى خورند و پس از این شکست هاى گسترده، مردم در جستوجوى نظامى الهى که آنان را از این ناکامى ها برهاند، به حرکت در مى آیند و رهبرى را مى جویند که دستشان را بگیرد و به سوى خداى تعالى رهنمونشان سازد.
این شکست هاى پى درپى، هم اکنون در زندگى مردم یکى پس از دیگرى رخ نموده است. بزرگ ترین آن با سقوط اتحاد جماهیر شوروى بوده ودر سال هاى اخیر آشوب هاى تندى امریکا را به لرزه در آورده است. هر کدام از این ناکامى ها، مردم را به سوى نظام الهى و رهبر ربّانىِ نجات بخش سوق مى دهد.
1) انفجارهای 11 سپتامبر سال جاری (2001 م) در برج های 110 طبقه سازمان تجارت جهانی و وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) در نیویورک نمونه آشکار این زلزله های سخت است. (مترجم).
2) (یملأ الارض عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً وجوراً).
3) بحارالانوار، ج 51، ص 120.