جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

واکنشهای اجتماعی

زمان مطالعه: 5 دقیقه

تنها در مباحث فیزیکی نیست که ما به قانونی با نام «قانون عکس العمل» روبه رو می شویم که اگر فی المثل جسمی با فشار معیّنی به دیوار برخورد کند با همان نیرو و فشار به عقب رانده می شود، بلکه در مسائل اجتماعی این قانون را محسوستر می یابیم.

آزمونهای تاریخی به ما نشان می دهد که همواره تحوّلها، و انقلابهای وسیع، عکس العمل مستقیم فشارهای قبلی بوده است; و شاید هیچ انقلاب گسترده ای در جهان رخ نداده مگر این که پیش از آن فشار شدیدی در جهت مخالف وجود داشته است.

به تعبیر دیگر، همیشه تندرویها سرچشمه دگرگونیها شده است; مثلا:

1ـ انقلاب علمی اروپا (رنسانس) ـ واکنشی در برابر یکهزار سال جهل وعقب ماندگی قرون وسطا، و فشارهائی که از طرف متولّیان خرافی کلیسا در جهت عقب نگاهداشتن مردم اعمال می شد ـ بود، که

یکباره عوامل جهل را کنار زدند; و مشعل علم را برافروختند و پرچم دانش را در همه جا به اهتزاز در آوردند.

2ـ انقلاب کبیر فرانسه به سال 1789 ـ که جهشی فوق العاده در جهت سیاسی و اجتماعی بود در برابر استبداد و استعمار طبقاتی و زور گویی و خود کامگی رژیمهای حاکم ظاهر گشت که جامعه فرانسه و سپس جوامع دیگر اروپایی را وارد مرحله نوینی از تاریخ خود ساخت و حکومت قانون را ـ البتّه تا حدودی ـ جانشین زور و استبداد نمود.

3ـ انقلاب بر ضدّ بردگی ـ در سال 1848 که نخست از انگلستان آغاز شد ـ نتیجه طرز رفتار فوق العاده خشن و ضدّ انسانی برده داران با بردگان بود که از یک سو آتش انقلاب را در خود بردگان، و از سوی دیگر در عواطف برانگیخته شده جامعه ها به سود بردگان، شعلهور ساخت; و نظام بردگی را در هم پیچید، هر چند شکل دیگری از بردگی که مرموزتر و وسیع تر از آن بود جای آن را گرفت و تحت عنوان «کمک به آبادی کشورهای عقب مانده» آیین «استعمار به» وجود آمد!

نظام بردگی در هر حال می بایست برچیده شود، ولی طرز رفتار با بردگان آن را تسریع کرد.

4ـ انقلاب بر ضدّ استعمار، در عصر ما، واکنش مستقیم رفتارهای ضدّ انسانی استعمارگران در مستعمرات بوده و هست; که باعث شکفتن شعور اجتماعی مردم استعمار زده گردید و پرچم مخالفت را با

قدرتهای استعماری بر افراشتند، هر چند غالباً به استقلال کامل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فکری نینجامید; ولی وضع با سابق بسیار تفاوت پیدا کرده است.

5ـ انقلاب کمونیستی ـ در سال 1917 عکس العمل مظالم سرمایه داران و تجاوز بی حساب آنها به حقوق اکثریّت توده های زحمتکش و خلقهای به زنجیر کشیده شده بود; هر چند ـ چنانکه در جای خود گفته ایم ـ این انقلاب نیز به آزادی طبقات رنجدیده منتهی نگردید، و نظام استبدادی دیگری تحت عنوان «دیکتاتوری پرولتاریا» که در حقیقت دیکتاتوری تعداد انگشت شماری سران حزب بود جای آن را گرفت.

6ـ انقلاب بر ضدّ تبعیضات نژادی ـ که هم اکنون در دنیا جریان دارد، واکنش فشارهای شدید نژاد سفید بر سیاه پوستان، و محرومیّت فوق العاده آنان از حقوق اجتماعی است.

اگر تاریخ را ورق بزنیم و به عقب باز گردیم، در همه جا با مظاهر قانون عکس العمل رو به رو می شویم.

تاریخ پیامبران پر است از یک سلسله تحوّلها که زمینه آنها در اثر فشارهای شدید اجتماعی از پیش فراهم شده بود، و پیامبران با تعلیمات آسمانی خود این انقلابها را رهبری و بارور ساختند، و در مسیر صحیح پیش بردند.

نه تنها در میان سرگذشتهای واقعی ملّتهای جهان، نمونه های فراوانی برای این قانون در تاریخ معاصر و قدیم می یابیم; بلکه در اسطوره ها و افسانه های اقوام نیز بازتاب این قانون بخوبی دیده می شود.

در افسانه «ضحّاک مار دوش» و «کاوه آهنگر» آمده است که خوراک مارهایی که بر دوش او سبز شده بود مغز انسان بود و همه روز باید مغز یا مغزهایی را از جمجمه ها بیرون کشند، و به مارها بدهند تا آرام بگیرند!

حقیقت همین است که مار زهر آگین و خوش خطّ و خال «استعمار» خوراکش مغزهاست; و استعمار فکری ریشه و اساس همه استعمارها محسوب می شود!

سپس می بینیم از میان همین جامعه محرومی که زیر ضربات ضحّاک قرار داشت، آهنگری که فشار آتش را دیده و بازوی توانایش قادر به کوبیدن پتک انقلاب بود برخاست و از همان پیش بند آهنگری که مدّتها در برابر جرقّه های آتش مقاومت کرده، و فشارها را به خود پذیرفته بود، پرچم انقلاب ساخت، و دستگاه ضحّاک بیدادگر را در هم پیچید و واکنش نهایی انجام پذیرفت!

در «روانکاوی» و «روانشناسی» امروز نیز بحثی وجود دارد که بازتاب دیگری از این قانون است.

این بحث به ما می گوید: اگر امیال انسان به صورت مناسبی ارضا

نشود، این امیال سرکوفته و واپس زده، از مرحله «شعور ظاهر» به مرحله «باطن» و ناشناخته روح، عقب نشینی می کند، و در وجدان، ناآگاه (ضمیر باطن) تشکیل عقده یا «کمپلکس» می دهد; بلکه به عقیده بعضی ضمیر باطن چیزی جز همین امیال واپس زده نیست!

آنها در نهانگاه ضمیر آدمی آرام نمی نشینند، و دائماً سعی دارند خود را به نحوی نشان دهند; عکس العمل این عقده ها در افراد بسیار متفاوت است، ولی می توان گفت غالباً خود را در یکی از اشکال زیر نشان می دهند:

1ـ از طریق ایجاد اختلال روانی و به هم زدن دستگاه خود آگاه فکر.

2ـ از طریق فرار و گریز از اجتماع وانزوا و بدبینی.

3ـ از طریق انتقامجویی ناآگاهانه از جامعه ای که او را چنین ساخته!

4ـ از طریق ارضا در صورتهای بدلی و خیالی.

5ـ از طریق «تصعید» و پرواز به مراحل عالیتر!

مثلا، فرض کنید پسری تمایل شدیدی به دختری پیدا کرده است و باز فرض کنید بر اثر مخالفت شدید پدر و مادر او با ازدواج آنان نتوانسته است به وصال همسر مورد علاقه اش برسد، این عشق سوزان از مرحله خود آگاه روح او، به شعور باطن، رانده می شود و نه تنها نابود نمی گردد، بلکه بزودی واکنش های شدید از خود نشان می دهد.

ممکن است او را دیوانه کند; یا برای همیشه به انزوا بکشاند; یا از او یک انسان انتقامجو و جنایتکار خطرناک بسازد; یا او را به شعر و ادب

متوجّه کند; و در جهان رؤیاهای شاعرانه به وصال محبوب برساند.

امّا گاهی همین عشق مادّی ممکن است تبدیل به یک عشق عمیق آسمانی و الهی گردد; و از غیر خدا دل بر کند و به صورت عارفی وارسته، با افکاری بلند و دور پرواز تجلی کند; و البتّه این تفاوتها به خاطر تفاوتهای دیگر روانی و آمادگیها و زمینه های مختلف روحی افراد است.

بنابراین، ملاحظه می کنیم که فشارهای روانی نیز همواره با انقلاب و واکنشی شدید روبه رو می شود که چهره دیگری از قانون عکس العمل است.

نتیجـه:

این قانون به ما می گوید وضع کنونی جهان، آبستن انقلابی است.

فشار جنگها، فشار مظالم و بیدادگریها، فشار تبعیضها و بیعدالتیها، توأم با ناکامی و سرخوردگی انسانها از قوانین فعلی برای از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت.

سرانجام این خواستهای واپس زده انسانی، در پرتو آگاهی روز افزون ملّتها، چنان عقده اجتماعی تشکیل می دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق آسا، خود را ظاهر خواهند ساخت و سازمان نظام کنونی جوامع انسانی را به هم می ریزند; و طرح نوینی ایجاد می کنند.

طرحی که در آن نه از مسابقه کمرشکن تسلیحاتی خبری باشد; و نه از اینهمه کشمکشهای خسته کننده و پیکارهای خونین و استعمار و استبداد و ظلم و فساد و خفقان.

و این بارقه دیگری است از آینده روشنی که جامعه جهانی در پیش دارد.