هنگامی که فساد فراگیر می شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند، بن بستی که از یأس از اصلاحات سرچشمه می گیرد.
گاهی آنها فکر می کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای اصلاح نیست، و تلاش و کوشش برای پاک نگهداشتن خویش بیهوده است; این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت صالح در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند.
تنها چیزی که می تواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است; تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتّی برای اصلاح دگران بر نخواهند داشت.
و اگر می بینیم در دستورات اسلامی یأس از آمرزش. یکی از
بزرگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقی شده ـ مهمتر از بسیاری از گناهان ـ فلسفه اش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلی نمی بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او این است:
«آب از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت ـ من که رسوای جهانم غم دنیا هیچ است ـ بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد; آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده ام; دیگر از چه چیز می ترسم!»
امّا هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به عفو پروردگار و امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می نماید.
به همین دلیل، امید را می توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت; همچنین افراد صالحی که در محیط های فاسد گرفتارند، بدون امید نمی توانند خویشتن را حفظ کنند.
نتیجه این که، انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر می شود امید ظهورش بیشتر می گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می کند; آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوستر نمی شوند، بلکه به مقتضای:
وعده وصل چون شود نزدیک
آتش عشق تیزتر گردد
وصول به هدف را در برابر خویش می بینند و کوششهایشان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می گردد.
از مجموع بحثهای گذشته چنین نتیجه می گیریم که اثر تخدیری انتظار تنها در صورتی است که مفهوم آن مسخ و تحریف شود ـ همان گونه که جمعی از مخالفان، تحریفش کرده اند; و جمعی از موافقان مسخش ـ امّا اگر به مفهوم واقعی در جامعه و فرد پیاده شود، یک عامل مهمّ تربیت و خودسازی و تحرّک و امید خواهد بود.
از جمله مدارک روشنی که این موضوع را تایید می کند، این است که در ذیل آیه:
«وعداللّه الّذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الارض…; خداوند به آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند، وعده داده است حکومت روی زمین را در اختیارشان بگذارد…» از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است که منظور از این آیه «هوالقائم و اصحابه; مهدی و یاران او» هستند.
و در حدیث دیگری می خوانیم: «نزلت فی المهدی; آیه درباره مهدی نازل شده است» در حالی که در این آیه مهدی و یارانش به عنوان «الّذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» معرفی شده اند.
بنابراین تحقّق این انقلاب جهانی بدون یک ایمان مستحکم، که هر گونه ضعف و زبونی و ناتوانی را دور سازند و بدون اعمال صالحی که
راه را برای اصلاح جهان بگشاید، امکان پذیر نیست و آنها که در انتظار چنین برنامه ای هستند، هم باید سطح آگاهی و ایمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح خویش و اعمال خود بکوشند.
تنها چنین کسانی هستند که می توانند نوید زندگی در حکومت او به خود دهند، نه آنها که با ظلم و ستم همکاری دارند!
و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانه اند!
نه افراد ترسو و زبونی که بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتّی از سایه خود می ترسند!
و نه افراد سست و بیحال و بیکاره ای که دست روی دست گذارده و در برابر مفاسد محیط زندگی و جامعه شان سکوت اختیار کرده و کمترین تلاشی در راه مبارزه با فساد ندارند.
آری انتظار راستین این است!