جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یک مدرک زنده

زمان مطالعه: 9 دقیقه

حدود دو سال قبل(1) شخصی بنام ابومحمّد از کنیا سؤالی درباره ظهور مهدی منتظر از «رابطة العالم الاسلامی» که از متنفّذترین مراکز مذهبی حجاز و مکّه است کرده است.

دبیر کلّ رابطه، محمد صالح القزاز، در پاسخی که برای او فرستاده است ضمن تصریح به این که «ابن تیمیّه» مؤسّس مذهب وهّابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدی را پذیرفته، متن رساله کوتاهی را که پنج

تن از علمای معروف فعلی حجاز در این زمینه تهیّه کرده اند برای او ارسال داشته است.

در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محلّ ظهور او، یعنی مکّه، چنین می خوانیم:

… به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم، خداوند به وسیله او (مهدی) جهان را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.

او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)خبر از آنها در کتب صحاح داده است.

احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند از جمله:

عثمان بن عفان; علی بن ابی طالب; طلحة بن عبیداللّه; عبدالرّحمان بن عوف; عبداللّه بن عبّاس; عمّار یاسر; عبداللّه بن مسعود; ابوسعید خدری; ثوبان; قرة بن اساس مزنی; عبداللّه بن حارث; ابوهریره; حذیفة بن یمان; جابر بن عبداللّه; ابوامامه; جابر بن ماجد; عبداللّه بن عمر; انس بن مالک; عمر بن حصین; و امّ سلمه.

اینها بیست نفر از کسانی هستند که روایات مهدی را نقل کرده اند و غیر از آنها افراد زیاد دیگری نیز وجود دارند.

سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده که در آن بحث از ظهور مهدی شده که آنها را نیز می توان در ردیف روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) قرار داد; زیرا این مسأله، از مسائلی نیست که با اجتهاد بتوان چیزی پیرامون آن گفت. (بنابراین، آنها نیز مطلب را از پیامبر شنیده اند.)

سپس اضافه می کند.

هم احادیث بالا که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده و هم شهادت و گواهی صحابه که در اینجا در حکم حدیث است، در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) اعم از سنن و معاجم و مسانید آمده است; از جمله:

سنن ابوداوود; سنن ترمذی; ابن ماجه; ابن عمرو الدانی; مسند احمد و ابن یعلی و بزاز; و صحیح حاکم و معاجم طبرانی (کبیر و متوسّط) و رویانی و دار قطنی و ابونعیم در اخبار المهدی و خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساکر در تاریخ دمشق و غیر اینها.

بعد اضافه می کند:

بعضی از دانشمندان اسلامی در این زمینه کتابهای مخصوصی تألیف کرده اند از جمله:

ابونعیم در «اخبار المهدی»; ابن حجر هیثمی در «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر»; شوکانی در «التّوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر و الدّجال والمسیح»; ادریس عراقی مغربی در «المهدی»; ابوالعبّاس بن عبدالمؤمن المغربی در کتاب «الوهم المکنون فی الردّ علی ابن خلدون».

و آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است.

عده ای از بزرگان و دانشمندان اسلام از قدیم و جدید نیز در نوشته های خود تصریح کرده اند که احادیث در زمینه مهدی در سرحدّ تواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نیست) از جمله:

السّخاوی در کتاب «فتح المغیث»; محمّد بن احمد السّفاوینی در «شرح العقیده»; ابوالحسن الابری در «مناقب الشّافعی»; ابن تیمیه در کتاب فتاوایش; سیوطی در «الحاوی»; ادریس عراقی در تألیفی که در زمینه «مهدی» دارد; شوکانی در کتاب «التّوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر…»; محمّد جعفر کنانی در «نظم المتناثر»; ابوالعبّاس بن عبدالمؤمن در «الوهم المکنون…».

در پایان بحث می گوید:

(تنها) ابن خلدون است که خواسته احادیث مربوط به مهدی را با حدیث بی اساس و مجعولی که می گوید «لا مهدی الاّ عیسی; مهدی جز عیسی نیست!» مورد ایراد قرار دهد; ولی بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد کرده اند; بخصوص «ابن عبدالمؤمن» که در ردّ گفتار او کتاب ویژه ای نوشته است که از 30 سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته.

حفّاظ احادیث و بزرگان دانشمندان حدیث نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدی مشتمل بر احادیث «صحیح» و «حسن» است و مجموع آن متواتر می باشد.

بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی (بر هر مسلمانی) واجب است و این جزء عقاید اهل سنّت و جماعت محسوب می شود و جز افراد نادان و بی خبر یا بدعتگذار آن را انکار نمی کنند.

به عقیده ما بحث فوق چنان روشن است که نیاز به هیچ گونه توضیح اضافی ندارد; با این حال آیا آنها که می گویند عقیده به ظهور مهدی یک فکر وارداتی است در اشتباه بزرگی نیستند!

اینک متن اصلی نامه

در اینجا متن عربی نامه ای را که آقائی از «کنیا» به «رابطة العالم الاسلامی» که یک مرکز رسمی اسلامی در «مکّه» است درباره «مهدی منتظر» فرستاده و متن پاسخی را که رئیس رابطه، زیر نظر جمعی از علمای معروف حجاز تهیّه و ارسال داشته است از نظر خوانندگان محترم می گذرانیم.

و این همان است که ترجمه قسمت حسّاس آن را قبلا بدون کم و کاست از نظر گذراندیم.

تنها نکته ای که یاد آوری آن در اینجا لازم است این می باشد که «تفاوت مهمّی» که این نوشته با عقاید پیروان مکتب اهل بیت(علیه السلام) دارد این است که آنها نام پدر حضرت مهدی(علیه السلام) را «عبداللّه» ذکر کرده اند در حالی که در کتب شیعه نام پدر بزگوارش بطور مسلّم «الامام الحسن العسکری» است و سرچشمه این اختلاف آن است که در بعضی از روایات اهل سنّت جمله «اسم ابیه اسم ابی» (اسم پدرش اسم پدر من است) آمده در حالی که قرائن نشان می دهد که این جمله در اصل «اسم ابیه اسم ابنی» (اسم پدرش اسم فرزند من است) بوده، و بر اثر اشتباه در نقطه گذاری به این صورت در آمده است. (این احتمال را کنجی شافعی نیز در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزّمان» تأیید کرده است.) و در هر حال، آن جمله قابل اعتماد نیست زیرا:

اولا، در اکثر روایات اهل سنّت این جمله وجود ندارد.

ثانیاً، در روایت معروف ابن ابی لیلی می خوانیم «اسمه اسمی و اسم

ابیه اسم ابنی»

ثالثاً، روایات متواتر از طرق اهل بیت(علیهم السلام) گواهی می دهد که نام پدرش «حسن» است.

رابعاً، در بعضی از روایات اهل سنّت نیز تصریح شده که او فرزند امام حسن عسکری است.

(برای توضیح بیشتر در این زمینه به کتاب «منتخب الاثر» صفحات 231 تا 236، باب 11، و کتاب نورالابصار، مراجعه فرمائید.)

الکرم ابومحمّد ـ المحترم (کنیا)

السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته ـ اشارة الی خطابکم (المورخ فی 21 یوما 1976م) المتضمن عن موعد ظهور المهدی و فی ای مکان یقیم؟

نفیدکم باننا نوفرلکم مع خطابنا الیکم ما جاء من الفتوی فی مسأله المهدی المنتظر و قد قام بکتابته فضیلة الشیخ محمد المنتصر الکنانی واقرته اللجنه المکنونه من اصحاب الفضیله الشیخ صالح بن عثیین و فضیلة الشیخ احمد محمد جمال و فضیلة الشیخ احمد علی و فضیلة الشیخ عبداللّه خیاط.

مدیر اداره مجمع فقهی اسلامی: محمد منتصر کنانی

و قد دعم الفتوی بما ورد من احادیث المهدی عن الرسول(صلی الله علیه وآله وسلم) و ما ذکره ابن تیمیه فی المنهاج بصحه الاعتقاد و ابن القیم فی المنار و ان شاء اللّه تعالی ستجدون فی الکتابه مطلبکم و ما یغنیکم عن

مسأله المهدی انتم و من کان علی نهجکم آملین لکم التوفیق والسداد.

الامین العام محمد صالح القزاز

بعد التحیه

جوابا عما یسأل عنه المسلم الکینی فی شأن المهدی المنتظر عن موعد ظهوره عن المکان الذی یظهر منه و عن ما یطمئنه عن المهدی(علیه السلام)

هو محمد بن عبداللّه الحسنی العلوی الفاطمی المهدی الموعود المنتظر موعد خروجه فی آخر الزمان و هو من علامات الساعة الکبری یخرج من الغرب و یبایع له فی الحجاز فی مکة المکرمه بین الرکن والمقام ـ بین باب الکعبه المشرفه والحجر الاسود عند الملتزم و یظهر عند فساد الزمان و انتشار الکفر و ظلم الناس یملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما یحکم العالم کله و تخضع له الرقاب بالاقناع تارة و الحرب اخری وسیملک الارض سبع سنین و ینزل عیسی(علیه السلام) من بعده فیقتل الدجال او ینزل معه فیساعده علی قتله بباب «اللّد» بارض فلسطین.

هو آخر الخلفاء الراشدین، الاثنی عشر الذین اخبر عنهم النبی صلوات اللّه و سلامه علیه فی الصحاح، و احادیث المهدی واردة عن الکثیر من الصحابه یرفعونها الی رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) و منهم عثمان بن عفان; و علی بن ابی طالب، وطلحة بن عبیداللّه، و عبدالرحمن بن عوف، و عبداللّه بن عباس; و عمار بن یاسر، و عبداللّه بن مسعود، و ابوسعید الخدری، و ثوبان، وقرة بن ایاس المزنی، و

عبداللّه بن الحارث بن جز، وابوهریره، و حذیفة بن الیمانی، جابر بن عبداللّه; و ابوامامه، و جابربن ماجد الصدفی; و عبداللّه بن عمر و انس بن مالک، و عمران بن حصینی، و ام سلمه.

هولاء عشرون منهم، ممن وقفت علیهم، و غیرهم، کثیر، و هناک آثار عن الصحابه، مصرحة بالمهدی، من اقوالهم، کثیره جدا، لها حکم الرفع، اذ لامجال للاجتهاد فیها.

احادیث هؤلاء الصحابة التی رفعوها الی النبی(صلی الله علیه وآله وسلم); والتی قالوها من اقوالهم اعتماد علی ما قاله رسول اللّه و سلامه علیه ورواها الکثیر من دواوین الاسلام; و امهات الحدیث النبوی; من السنن، و المعاجم، والمسانید منها.

سنن ابی داود، والترمذی، و ابن ماجه، و ابن عمروالدانی; ومسانید احمد، و ابن یعلی; و البزاز، و صحیح الحاکم; و معاجم الطبرانی الکبیر والالوسی والرویانی والدار قطنی فی الافراد، و ابونعیم فی اخبار المهدی، والخطیب فی تاریخ بغداد، و ابن عساکر فی تاریخ دمشق و غیرها.

و قد خص المهدی بالتالیف ابونعیم فی «اخبار المهدی» و ابن حجر الهیثمی فی القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر والشوکانی فی التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال والمسیح; وادریس العرقی المغربی فی تالیفه «المهدی» وابوالعباس بن عبدالمؤمن المغربی فی کتابه «الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون».

و آخر من قرات له عن المهدی، بحثاً مستفیضا، مدیر الجامعه

الاسلامیه، فی المدینه المنوره فی مجلة الجامعه; اکثر من عدد.

و قد نص علی ان احادیث المهدی، انها متواتره، جمع من الاعلام قدیما و حدیثا منهم السخاوی فی «فتح المغیث»، و محمد بن احمد السفاوینی فی شرح العقیده و ابوالحسین الابری فی «مناقب الشافعی» و ابن تیمیه فی فتاواه والسیوطی فی الحاوی; و ادریس العراقی المغربی فی تألیف له عن المهدی، والشوکانی فی «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر; و الدجال، والمسیح» و محمد بن جعفر الکنانی فی «نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر»، و ابوالعباس بن عبدالمؤمن المغربی فی «الوهم المکنون من کلام ابن خلدون» رحمهم اللّه و حاول ابن خلدون فی مقدمته ان یطعن فی احادیث المهدی، محتجا بحدیث موضوع لا اصل له عند ابن ماجه لا مهدی الا عیسی. ولکن رد علیه الائمه والعلماء; و خصه بالرد شیخنا ابن عبدالمؤمن، بکتاب مطبوع متناول فی المشرق والمغرب منذ اکثر من ثلاثین سنه.

و نص الحفاظ والمحدثون علی ان احادیث المهدی فیها الصحیح والحسن و مجموعها متواتر مقطوع بتواتره و صحته.

و ان الاعتقاد بخروج المهدی، واجب و انه من عقائد اهل السنة و الجماعة ولاینکر الاجاهل بالسّنّة، و مبتدع فی العقیده.

واللّه یهدی الی الحق و یهدی السبیل.

مدیر ادارة المجع الفقهی الاسلامی

محمد المنتصر الکنانی

در اینجا لازم می دانیم که چند گفتار دیگر از چند نفر از علمای معروف اهل سنّت بر آنچه گذشت بیفزائیم:

1ـ دانشمند معروف شیخ منصور علی ناصف نویسنده کتاب «التاج»(2) در کتاب خود چنین می نویسد:

اشتهر بین العلماء ـ سلفاً و خلفاً ـ انه فی آخر الزمان لابد من ظهور رجل من اهل البیت یسمی «المهدی» یستولی علی الممالک الاسلامیه و یتبعه المسلمون و یعدل بینهم و یؤید الدین.

تا آنجا که می گوید:

و قد روی احادیث المهدی جماعة من خیار الصحابة واخرجها اکابر المحدثین کابی داود; والترمذی و ابن ماجه والطبرانی، و ابی یعـلی، والبزاز، والامام احمد، والحاکم; رضی اللّه عنهم اجمعین و لقد اخطأ من ضعف احادیث المهدی کلها کابن خلدون و غیره.(3)

یعنی، در میان همه دانشمندان امروز و گذشته مشهور است که سرانجام مردی از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ظاهر می شود که بر تمام کشورهای اسلامی مسلّط می گردد، و مسلمانان از او پیروی می کنند; و در میان آنها عدالت را اجرا می نماید، و دین را تقویت می کند… احادیث

مهدی را بسیاری از بزرگان صحابه و محدّثین نقل کرده اند… و کسی که همچون ابن خلدون آنها را ضعیف شمرده خطا کرده است.

2ـ خود «ابن خلدون» که معروف به مخالفت با احادیث مهدی است نیز شهرت احادیث مهدی را در میان همه دانشمندان اسلام نتوانسته است انکار کند آنجا که می گوید:

مشهور در میان تمام مسلمانان در تمام اعصار و قرون این بوده و هست که در آخر زمان مردی از اهل بیت ظهور می کند که آئین اسلام را تأیید کرده و عدالت را آشکار می سازد و مسلمانان از او پیروی می کنند.(4)

3ـ محمد شبلنجی دانشمند معروف مصری در کتاب «نورالابصار» می نویسد:

تواترت الاخبار عن النّبی(صلی الله علیه وآله وسلم) علی انّ المهدی من اهل بیته و انّه یملا الارض عدلا؛(5) اخبار متواتری از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آمده که مهدی از خاندان او است; او همه روی زمین را پر از عدل می کند.

4ـ شیخ محمّد صبان(6) در کتاب «اسعاف الرّاغبین» چنین می گوید:

اخبار متواتری که از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده گواهی می دهد که مهدی (سرانجام) قیام می کند و او از خاندان پیامبر است و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.

5ـ «ابن حجر» در کتاب «صواعق المحرقة» از ابوالحسن امری چنین نقل می کند:

اخبار متواتر و فراوانی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده که سرانجام مهدی ظهور می کند و او از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است… و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.(7)

6ـ نویسنده کتاب «التّاج» پس از اشاره به کتاب «شوکانی» عالم معروف اهل سنّت که تمام آن پیرامون تواتر احادیث مربوط به مهدی و خروج دجّال و بازگشت مسیح است و بحث مشروحی در زمینه تواتر احادیث مربوط به مهدی(علیه السلام) می گوید:

هذا یکفی لمن کان عنده ذرّة من الایمان و قلیل من انصاف!(8)

آنچه گفته شد برای کسانی که یک ذرّه ایمان و یک جو انصاف دارند کافی به نظر می رسد!»

برای پی بردن به مشروح احادیثی که از طرق اهل سنّت در زمینه قیام این انقلابی بزرگ جهان، رسیده به کتاب «المهدی» و کتاب «منتخب الاثر فی احوال الامام الثّانی عشر» مراجعه کنید.


1) به زمان نگارش کتاب توجّه شود.

2) این کتاب که اخیراً تألیف یافته و جمعی از دانشمندان بزرگ الازهر و مصر بر آن تقریظ های مهمّی نگاشته اند چنان که در مقدّمه اش ذکر شده به منظور جمع آوری مجموعه قابل اطمینانی از «کتب پنجگانه حدیث» که مهمترین کتب حدیث اهل تسنّن است تألیف گردیده.

3) التّاج، ج 5، ص 310.

4) ابن خلدون، چاپ بیروت، ص 311 (مطابق نقل محمود ابوریه در کتاب «اضواء علی السّنة المحمّدیة»).

5) نورالابصار، ص 157.

6) رساله صبان در حاشیه نورالابصار، طبع مصر، ص 138.

7) صواعق، ص 99.

8) التّاج، ج 5، ص 327.