جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رابطه انگیزه با عمل و اقسام عمل از حیث نمود ظاهری

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حال اینجا این سؤال پیش می آید که آیا به صرف انجام عمل خوب، انسان می تواند به مقام قربِ الهی برسد؟ و به عبارت دیگر آیا عمل صالح شرط کافی در رسیدن به چنان مقامی است؟ یا اینکه شرط کافی نبوده بلکه شرط لازم می باشد؟ و اگر شرط لازم باشد، شرط دیگرش چیست؟ جواب مسأله اینست که شرط دیگری که لازم بوده و حتی از اصل خودِ عمل نیز مهمتر است انگیزه و نیّتی است که انسان را وادار کرده تا به سوی

آن عمل حرکت کند، تأثیر «انگیزه» و «نیّت» از جهت قرب و بعد بحدّی است که:

1 ـ گاهی عمل، عمل صالح است ولی کاملا بی خاصیت بوده هیچ گونه تأثیری در رسیدن انسان به خدا ندارد مانند جائی که انسان غریقی را نجات می دهد ولی انگیزه الهی ندارد و انگیزه غیر الهی نیز ندارد که در این صورت اگر چه تکلیف از گردن شخص برداشته می شود ولی هیچ اثری از حیث قرب و بعد نسبت به خدای متعال ندارد اگر چه اصل عمل در ظاهر بسیار عالی و قابل تحسین می باشد.

2 ـ گاهی علاوه بر اینکه موجب قرب نمی شود بلکه موجب بُعد هم می شود، مانند کارهای عبادی از قبیل نماز و روزه که از روی ریا انجام بگیرد که اگر چه در ظاهر عملی خیلی عالی و خوب است ولی در باطن نه تنها موجب قرب نیست بلکه موجبات خسران و دوری انسان از حق تعالی را نیز فراهم می آورد. از طرف دیگر گاهی عمل نیست و نیّت هست مثلا در جریان جنگ نهروان بعد از اینکه جنگ به پایان رسید یکی از یاران حضرت علی (علیه السلام) اظهار تأسف کرد از اینکه برادرش موفق به شرکت در این جنگ نشده بود تا از ثواب جهاد بهره مند شود در این هنگام حضرت علی (علیه السلام) رو کرد به او فرمود: آیا برادرت دوست داشت که در این جنگ شرکت کند؟ آن شخص جواب داد: بلی ولی به علت مشکلاتی نتوانست شرکت کند. حضرت علی (علیه السلام) فرمود او نیز از ثواب جهاد بهره مند گشته است: «لکل امرء ما نواه» «إنما الأعمال بالنیات».

جهت دیگری که در «نیّت» مهم است مربوط به اعمال قلبی است از

قبیل توکّل و رضا و محبّت و… که در این امور دیگر همه کاره نیّت است زیرا که توکل داشتن، یقین داشتن و… امری نیست که جوارحی باشد. و صرفاً امری باطنی است و شخصی یا اعتماد به خدا دارد یا ندارد، و یا یقین به خدا دارد یا ندارد؟ و نمی شود که در ظاهر یقین داشته باشد و در باطن نداشته باشد و در ظاهر محبّت داشته باشد و در باطن خلاف آن باشد.

به این ترتیب نقش نیّت در اعمال کاملا ظاهر می شود البته با این توضیحات ما نمی خواهیم ارزش عمل جوارحی را منکر شویم و نیّت را در همه موارد همه کاره بدانیم، بلکه می خواهیم بگوئیم: اعمال بر دو قسم است. جوارحی و قلبی، در اعمال جوارحی، هم باید عمل خوب باشد و هم نیّت صحیح که در صورت نبودن نیت صحیح نه تنها که عمل مقرّب نیست بلکه مبعدّهم است ولی در بعضی اعمال جوارحی (آنجا که انسان انجامش را ندارد ولی انگیزه اش را دارد) و همچنین در اعمال قلبی همه کاره نیت است.