یعنی مشاهده شدن آمدنها و رفتنهای مکاتب و مذاهب و فرقه های مختلف و دیده شدن آنها و آزمودن آنها و معلوم شدن عدم کفایت و لیاقت آنها ظهور یأس و بدبختی نسبت به تمام آنچه که غیر من عندالله است.
چنانکه رایج است و امروزه با آن مواجه هستیم، قیل و قالها زیاد است و انواع مکاتب و فرقه ها و دسته ها و گروهها هر کدام حرفی می زنند و صدایی در می آورند و داعیه رهبری مردم جهان را دارند و از مردم دعوت می کنند که زیر پرچم آنها بروند و برنامه آنها را اجرا کنند و وعده هائی
می دهند و هر کدامشان می گویند ما چنین و چنان می کنیم و اگر فلان و بهمان طور بشود دنیا را بهشت می کنیم و تمام مسائل بشریت را حل می کنیم البته معلوم است که دروغ می گویند و وقتیکه بر سر کار آمدند یکی از صدها را هم که وعده داده اند نمی توانند انجام بدهند و فقط وعده ای بوده که داده اند تا بر سر کار بیایند. مردم هم که می بینند این طور است پس از مدتی از اینها دلسرد می شوند یا دنبال کسی یا کسانی دیگر راه می افتند که حرف دیگری می زنند و وعده دیگری می دهند تا اینکه بالاخره معلوم می شود که آنها هم صادق نیستند و این جریان به همین صورت پیش می رود تا اینکه بشریت همه نوع از اینها را دیده باشد و همه نوع «وعده های طلائی» را شنیده و انجام نشدنش را آزموده باشد و دیگر گوشش پر شود و دروغ بودن و پوچی این نوع وعده ها و سستی این بناها بر او آشکار شده و به طور کلی از آنچه که غیر از جانب خداست مأیوس شود و با پیداکردن چنین یأسی، با تمام قلب و جان مشتاق چیزی شود که فقط از جانب خداست و اشتیاق کسی را پیدا کند که جز آنچه خدا و رسول او فرموده اند، حرفی و کاری و برنامه ای و…. ندارد و مردم را فقط در راه خدا راه می برد پس از اینکه چنین تشنگی برای راه خدا و برای مرد خدا پیدا شد. جستجوی حقیقت انجام می شود و فرارسیدن چنین زمانی جداً مایه روشنی چشم است. جستجوگران اینجا و آنجا، در این کتاب و آن کتاب پای این تریبون خطابه و آن منبر و عظ، در این مقاله و آن نوشته
حقیقت را جستجو می کنند به سخنها گوش می دهند و سبک و سنگین می کنند، اشخاص را می بینند و مقایسه می کنند وعده ها را می شنوند و آنها را می سنجند. در این راه عده ای هدایت می شوند و خودشان بعداً سبب هدایت عده دیگری می شوند و این جریان به طور زنجیری، یک روند دائم التزایدی پیدا می کند.
از آنجا که نبودن امام (علیه السلام) در بین مردم و غیبت آن وجود مقدس، مآلا باعث ایجاد چنین حالتی می شود و چنین تشنگی ای را باعث می شود و مردم را متوجه چنین فقدانی می کند نشان دهنده یکی از وجوه حکمت غیبت آن حضرت است و از همین جا وظیفه مومنین را در دوره غیبت می توان استنباط نمود.