«اسحاق» پسر یعقوب، نامه ای خدمت حضرت مهدی – علیه السلام – نوشت و در آن تعدادی ازمسایل را – که برایش مشکل بود – سوال نمود ونامه را توسط «محمد بن عثمان» که از ثقات و پاکان بود، خدمت آن حضرت فرستاد. آن حضرت در پاسخ آنان چنین مرقوم فرمودند:
«ای اسحاق! خدا تو را هدایت کند، ثابت قدم بدارد و حفظ نماید، اما اینکه از انکار بعضی از فامیل و عموزادگان را نسبت به من سوال کرده بودی، باید بدانی که بین خدا و هیچ کس قرابت و خویشی نیست و کسی که مرا انکار کند، از من نیست و راه او همانند راه پسر نوح پیامبر است. و اما راه پسر عمویم «جعفر» و فرزند او، همان راه برادران یوسف – علیه السلام – است.
– اما فقاع(1) پس آشامیدن آن حرام است و اما «شلماب»(2) اشکالی ندارد. و اما مالهای شما را تا پاک نکنید، نمی پذیرم، پس هر کس که می خواهد باید آن را به ما برساند و هر کس که نمی خواهد، قطع نماید. و آنچه را که خداوند به ما داده از آنچه به شما داده، بهتر است.
– اما ظهور فرج، فقط به امر و اراده خداست و تعیین کننده های وقت ظهور، دروغگو هستند.
– اما قول کسی که گمان کرده که امام حسین – علیه السلام – کشته نشده است، نوعی کفر و تکذیب و ضلالت و گمراهی است.
– اما حوادثی که برای شما رخ می دهد، در آنها به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما می باشند و من حجت خدایم.
– اما «محمد بن عثمان عمری» که خدا از او و از پدرش راضی باشد، ثقه و مورد اطمینان من است و نوشته او نوشته من می باشد.
– اما «محمد بن علی بن مهزیار اهوازی» پس به زودی خدا قلبش را اصلاح و شکش را برطرف خواهد کرد.
– اما اموالی را که برای ما فرستاده بودی پیش ما قبول نیست مگر آن مالی که پاک و پاکیزه است. و ثمن زن غناخوان، حرام است.
– اما «محمد بن شاذان بن نعیم» او مردی از شیعیان ما اهل بیت – علیهم السلا م- است.
– اما «ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اجدع»، پس او با اصحابش همگی ملعون هستند تو با کسانی که عقاید این لعنتی ها را دارند، نشست و برخاست نکن. و من و پدرانم از اینان بیزار می باشیم.
– اما کسانی که اموال ما را دارند، چنانچه کسی آن را برای خود حلال بشمرد و بخورد، در حقیقت آتش خورده است.
– اما «خمس» برای شیعیان ما مباح و تا هنگام ظهور، حلال است تا آنکه زاد و ولدشان پاک بوده و آلوده به پلیدی نباشد.
– اما مالهایی که به ما رسانده اند و سپس در دین خدا شک نموده اند و حال از دادن آن مالها به ما پشیمانند، پس هر کس بخواهد آنها را پس می دهیم و ما نیازی به مال کسانی که در دین خدا شک دارند، نداریم.
– اما علت غیبت، پس خداوند متعال می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم.(3)
«ای ایمان آورده ها! از چیزهایی که چنانچه برای شما آشکار و روشن شود، آزرده می شوید و بدتان می آید، نپرسید».
هر یک از پدران من در زمان خود بیعت حاکم طاغوتی را به گردن گرفت و من وقتی که ظهور می کنم، بیعت هیچ طاغوتی را به گردن ندارم. اما انتفاعی
که مردم در زمان غیبت از من می برند؛ مانند انتفاع از آفتاب است که ابرها او را از چشمها پنهان داشته اند و من امان مردم روی زمین هستم همانطوری که ستارگان، امان اهل آسمانها هستند، بنابراین، از چیزهایی که ضرورتی ندارد، نپرسید و خودتان را به زحمت و تکلف نیندازید و در تعجیل فرج، زیاد دعا کنید؛ زیرا همین، فرج شماست، سلام بر تو ای اسحق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که تابع هدایت است!…(4)
این نامه، علاوه بر جواب مسایل شرعی، مسایل دیگری به قرار ذیل را هم در بردارد:
اول: بعضی از سادات از پسرعموهای امام مهدی – علیه السلام – وجود آن حضرت را – با اینکه نشانه ها و ادله زیادی بر وجود آن حضرت بوده است – انکار کرده اند و حضرت مهدی – علیه السلام – در این نامه، آنان را گمراه و منحرف از حق معرفی کرده است و خداوند متعال آنان را به جهت این انکار و انحراف، مجازات می کند.
دوم: ظهور آن حضرت برای گسترش حق و عدالت، نه در اختیار خودش است و نه در اختیار دیگری، بلکه تنها به دست خدای حکیم است، اوست که وقت ظهور ولی خود را مشخص می کند.
سوم: بعضی از شعبده بازها شایعه کردند که حضرت سید الشهداء امام حسین – علیه السلام – به شهادت نرسیده و بر قاتلان مجرم آن حضرت، اشتباه شده است بلکه کسی دیگر را که شبیه حضرت حسین – علیه السلام – بوده، کشته اند. حضرت صاحب العصر- علیه السلام – در این نامه، این شایعه را به
شدت محکوم کرده و آن را باطل و دروغ و ضلال، معرفی کرده است.
چهارم: آن حضرت در این نامه از «محمد بن عثمان عمری» تجلیل و تایید زیادی فرموده تا جایی که نوشته او را نوشته خود تنزیل فرموده است. همچنانکه «محمد بن شاذان» را از شخصیتهای شیعه معرفی کرده و او را در دین و تقوایش، توثیق نموده است.
پنجم: آن حضرت در این نامه، شیعیان از نشست و برخاست با دارودسته «ابوخطاب اجدع» گمراه و دروغگو برحذر دانسته؛ زیرا آنان از دین اسلام خارج شده اند و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده اند و رابطه با آنان، گمراهی و جهالت است.
ششم: کسی را که اموال اهل بیت – علیهم السلام – را به باطل می خورد، بر حذر داشته؛ زیرا غصب اموال آنان است و به زودی آن اموال، آتش سوزاننده می شوند.
هفتم: آن حضرت، نهی فرموده از اینکه در حکمت و مصلحت غیبت و عدم ظهور آن حضرت، فرو روند و پرس و جوهای بیهوده نمایند؛ زیرا ظهور آن حضرت به اختیار و به اراده اش نیست و فقط به امر و اراده خداوند است و خداوند به تمام شؤون بندگانش آگاه است.
هشتم: امام – علیه السلام – در این نامه خود را منبع فیض و رحمت برای مردم در زمان غیبت معرفی کرده است؛ زیرا خداوند متعال به برکت وجود ولی و حجتش، عذاب را از مردم برطرف می کند و او امان اهل زمین است؛ همچنانکه ستارگان، امان اهل آسمانند.
نهم: آن حضرت، شیعیانش را امر فرموده که برای فرج آن حضرت
دعا کنند تا حق و عدل را در زمین برقرار نماید. اینها برخی از محتویات عالی این نامه بود.
1) «فقاع»، شرابی است که از آب جو گرفته می شود.
2) «شلماب»، شرابی است که مسکر نیست و مصرف آن در عصر حاضر شایع شده است.
3) مائده : 101.
4) احتجاج 2 : 281 – 284.