«احمد امین» همانند کسروی مجوسی، نسبت به ائمهی هدی که خداوند آنان را از هر رجس و آلودگی پاک گردانیده، حقد و کینه و عداوت داشته است و بدون آنکه به منابع و مصادر شیعه مراجعهای داشته باشد، مطالب دروغ
و بی اساس را به آنان نسبت داده و خودش هم به این مطلب اعتراف دارد. او در اثر بغض و دشمنی که با شیعیان دارد، هر دروغ و افترایی را به آنان روا می دارد؛ شیعیانی که بخش عظیمی از امت اسلام را تشکیل میدهند و در دنیا به طالب حق و عدالت و خصم طغیان و ستم، معروف می باشند.
«دکتر عبدالرحمن بدوی» می گوید:«شیعه بزرگترین فضل و امتیاز را دارد، زیرا اسلام را با نشاط و طراوت و شادانی نگهداشته و نفوس مضطرب و نگران را با معنویات، ثبات و طمأنینه بخشیده است وگرنه تحجر و قالبهای خشک و جامد، حاکم میگشت».
در هر حال، «احمد امین» جزوهای نوشته که در آن امام مهدی را انکار کرده است و ایمان شیعه به آن حضرت را عیب دانسته و هیچ گونه اهمیتی به آنچه صحاح سنت روایت کردهاند، نداده است، جوامع حدیثی، اخبار متواتر و گستردهای از پیغمبر اسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – در شأن حضرت مهدی – علیه السلام – روایت کردهاند. و دانشمند معظم «حجه الاسلام و المسلمین استاد شیخ محمد امین زین الدین و استاد شیخ محمد علی زهیری»، احمد امین را رد نوشته اند و با استدلال و برهان، انکار بیاساس امین را جواب گفتهاند. و شخصیت جلیل القدر امام شیخ «محمد حسین کاشف الغطا»، در تقریظی که بر کتاب استاد زهیری دارد، چنین گفته است:
«قضیهی حضرت امام منتظر غایب – ارواحناه فداه – عقیدهی ریشهدار و اساسی و پایهای است که بر اصول و قواعد محکم بنا شده است و فاصله گرفتن از آن ممکن نیست و یکی از مسلمیات و امر مفروغ منه محسوب می شود».(1)
1) المهدی و احمد امین، ص 8.