زمان مطالعه: < 1 دقیقه
چنین رخسار زیبایى که دیده است
چنین قد دلآرائى که دیده است
چنین زلف دلاویز و کمندى
فتاده بر سر پائى که دیده است
کمانى را که تیرانداز باشد
نگاه چشم شهلائى که دیده است
چنین چشمى که خلقى بىخود و مست
فکنده هر یکى جائى که دیده است
به دشنامى برد چندین دل از کار
چنین لعل شکرخائى که دیده است
لبش مرجان دهان پر دُرّ و گوهر
به غایت تنگ دریائى که دیده است
قیامت مىشود چون مىخرامد
چنین رفتار و بالائى که دیده است
دو عالم مىشود روشن ز رویش
چنین رفتار و بالائى که دیده است
بغیر از فیض در پروانه دل
چنین آشوب و غوغایى که دیده است