دسته بندی: سیره

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند کاشباح نور و علم چه قوم است اى خدا آمد ندا که نور حبیب خداى تست

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آدم ز رشک کرد تمناى علمشان آورد در خیال بدى کاشکى مرا آمد ندا ز غیب به آدم که زینهار از ما مخواه رتبه این

زمان مطالعه: < 1 دقیقه پس از جناب قدس رسیدش بشارتى کاندر بهشت باش تو و زوجه هر دو تا ساکن شوید فارغ و آزاد در بهشت بى حَرِّ و

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آدم چو دید مکرمت و سجده و بهشت گفتا در آسمان و زمین کیست مثل ما؟ آمد ندا که سر به سوى عرش کن ببین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون نوبت وجود به ابدان ما رسید این کار ز آفرینش آدم شد ابتدا پروردگار سوى ملائک خطاب کرد: خواهم یکى خلیفه کنم در زمین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه پس امر شد ملائکه را سجده آورید این قالب خلیفه بگزیده مرا فى الفور در سجود فتادند سر به سر جز دیو سرکشى که نمود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آدم چو دید صورت زیباى دلفریب در خویش یافت جانب او میل و اشتها! گفتا که کیستى تو چنین بهر چیستى؟ گفتا که آفریده حقّم

زمان مطالعه: < 1 دقیقه از چارده ولىِّ مسمى به هفت اسم سبع المثانئى که ز قرآن نشد جدا از مخزن حقایق ارواح رو نمود انوارشان یکى نه و نى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در گوش شیعه چون ز ثناشان صدا رسید برداشتند نغمه بر آثار آن صدا پیچید بانگ غلغل تسبیح خاصگان در بارگاه قدس به اصناف نغمه‏ها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در پایان پیشگفتار یادآور شدیم که «فیض» سه قصیده از سروده‏هاى خود را به شیوه شاعران متقدم، در آغاز شوق المهدى قرار داده است، بدین‏گونه: